نويسنده اي به سراغ حبيب يغمايي كه مجله يغما را در گذشته
منتشر مي كرد رفت و با ناراحتي گفت:
» آقا الآن دو ماه است كه چند مقاله براي شما فرستاده ام ، ولي
شما هنوز يكي از آنها را چاپ نكر ده ايد.»
يغمايي با خونسردي گفت: » چه عجله اي داريد آقا! كمي حوصله
داشته باشي. فردوسي هزار سال صبر كرد تا شاهنامه اش را چاپ
كردند.»
Filed under: رندانه | Leave a comment »